1716. مادر

ساخت وبلاگ

این روزها به اندازه ای کمتر از انگشتان یک دست با آدمها هم کلام شده ام. در حد کلام ... کلمه. بعد, وجه مشترکشان این بوده که شروع کرده اند به سخنرانی. شروع فقط. در میانه راه سکوت کرده اند و چند چشمی زل زده اند به من که فعل برایشان ردیف کنم. باور کنید آنقدرها که به نظر میرسد! فارسیِ خوبی ندارم. حواستان به جمله ها باشد.

1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 30 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 10:07

۱. رفتم تو خاکی. کاری که ۲۰ سال پیش هم انجام داده بودم. ولی دیر یادم افتاد که شبیه این صحنه رو تجربه کردم و اتفاقا مورد شماتت قرار گرفتم. اشتباه بود. بازم اشتباه بود. اما بود. اینبار کسی شماتتم نکرد, اما خودم هیچ کدوم رو فراموش نمی کنم. نباید دیگه تکرار بشه ...

۲. سعدی

1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 34 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 10:07

۱. چقدر دلتنگ بحث و جدلم. فقط با نقطه آغاز ... ترس من, از خود من شروع می شود. حرفی که گفتنی نیست.۲. امشب ازون شبا بود که فال و طالع روزانه برام پیش بینی کرده بود. که ذره ای به ذهنم نمی رسید که حتی تجسمش کنم. شاید دلبخواه من نبود, اما همون چند تا جمله ای که شنیدم باز هم بارم رو سنگین تر کرد. مثل اینکه منتظر هیچ نیرویی از بیرون نباشم ... چون کسی نیست! پس کِی قراره کمی ازین سنگینی بشه کور سویِ نوری تو جاده؟!۳. پروین اعتصامی 1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 35 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 10:07